"طرح برخورد با بدحجابی" یا راه تركستان

 

طرح برخورد با بدحجابی عنوان تازه‌ای برای برخوردهای دوباره با جوانان این مرز و بوم است. ظاهراً باز هم الگوهای موجود پوشش جوانان مصداق بدحجابی تعریف شده است! اگرچه سال گذشته نیز جریانی تحت عنوان گشت عفاف یا ارشاد وجود داشت اما دریغ از سال گذشته، كه امسال باز هم برخوردها خشن‌‌تر است. این حركات، پرسش‌های زیادی می‌آفریند. پرسش‌هایی که امیدواریم تصمیم‌گیران نیروی انتظامی برای آنها پاسخ‌های محکمی داشته باشند. نیروی انتظامی دو محور را برای برخورد‌های خود معرفی كرده است. یكی "پوشش‌های نامناسب" و دیگری  "پوشش‌های غیراسلامی" است. ابهام در "پوشش‌های نامناسب" به قدری زیاد است که احتیاج به بحثی درباره آن نیست! اما در مورد "غیراسلامی" باید پرسید در شرایطی که اکثریت مراجع دینی موقعییت زمانی و مکانی را برای پوشش اسلامی مطرح می‌کنند و این تعاریف را به عرف جامعه دینی نیز مربوط می‌دانند و در شرایطی که در اغلب کشورهای مسلمان، زنان مؤمن حتی موهای خود را نیز نمی‌پوشانند و پوششی به مراتب نوگراتر از خواهران ایرانی ما دارند، با چه توجیهی می‌توان پوشش دختران و زنان ایرانی را "غیراسلامی" دانست؟ و مرزهای این قرائت از دین تا کجا است؟ و بر چه اساس و مبنایی این تعریف از پوشش اسلامی در زمان و مکان فعلی صورت گرفته است؟ از همه مهم‌تر مگر نه اینکه احکام هر دینی تنها برای پیروان همان دین لازم‌الاجرا است؟ چطور می‌توان تمامی ایرانیان را به اجرای احکام اسلامی به صورت فردی فراخواند؟ مگر همه ایرانیان مسلمان و آن هم با تعاریف و احکام ما هستند؟ دوم آنکه نیروی انتظامی مجری احکام شرع نیست و تنها وظیفه نظارت بر اجرای قوانینی را برعهده دارد که به او سپرده شده است. پس در کجای قانون اساسی مترقی ما، اجبار و شرطی برای پوشش زنان و مردان وجود دارد؟

جالب آنكه تصمیم‌گیران این نهادها پوشش جوانان را نامتعارف می‌نامند! اما می‌دانیم كه عرف با پذیرش امری در افکار عمومی و میزان گسترش یک عمل در جامعه تعریف می‌شود. عملی که در یک جامعه مذموم و بعضاً جرم محسوب می‌شود در جامعه‌ای دیگر، امری پسندیده و حتی بخشی از آیین‌ها و آداب و رسوم اجتماعی است. آیا واقعاً آنچه با آن برخورد می شود (از بیرون بودن تارهایی از موی دختران تا مدل‌ لباس‌ جوانان) در شرایط فعلی امری مخالف عرف و نامتعارف است؟! اگر چنین است گستردگی آن را چگونه توجیه می‌كنند؟ شاید قصد آن دارند تا عرف را با یك دستور تغییر دهند؟!!

در شرایطی که ما به برخورد سایر کشورها با پوشش اسلامی اعتراض می‌کنیم چگونه خود را مجاز به برخورد با پوشش‌های دیگر می‌دانیم؟ آیا معنی اعتراض ما تأکید بر آزادی‌های فردی و اجتماعی است یا تأکید بر پیاده شدن نظر ما در تمام جهان؟ شاید هم این آزادی را تنها برای دایره خود می‌پسندیم و آنچه را برخود می‌پسندیم بر دیگران نمی‌پسندیم. شاید هم از نقض آزادی در کشورهای اروپایی تعجب می‌کنیم اما به نقض آزادی و حقوق شهروندان در ایران عادت کرده‌ایم. بسیاری از بزرگان به شیوه این برخورد اعتراض می‌کنند و این شیوه را دارای نتیجه‌ای عکس می‌دانند. این تفکر بخردانه‌ای است و قطعاً مظلومیت شهروندان نتیجه‌ای جز جابجایی مرز هنجارها به ضرر برخوردکنندگان نخواهد داشت.

اما نکته‌ی فراموش شده این است که حقوق شهروندی در بسیاری مواقع معنا و مفهوم خود را از دست می‌دهد و عده‌ای با دیدگاهی -به خیال خود خیرخواهانه- خود را مکلف به تصمیم‌گیری در مورد کوچک‌ترین و شخصی‌ترین مسائل فردی و اجتماعی شهروندان می‌دانند و این طور می‌پندارند که تصمیم آنها به حدی معقول و با ارزش است که با استقبال بی‌نظیر خانواده‌ها روبرو خواهد شد!

مبارزه با انحرافات اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر بسیار پسندیده است اما چرا باید این طور بیاندیشیم که امور پسندیده و ناپسند باید توسط ما تعریف شود؟ و فرهنگ مورد نظر ما فرهنگی صحیح و لازم‌الاجرا و سایر فرهنگ‌ها و آداب و رسوم افرادی که با ما حتی اندکی اختلاف نظر دارند، افعالی حرام و شایسته مجازات و برخورد هستند؟ چرا فکر می‌کنیم تمام ایرانیان تنها باید به رنگی دربیایند که ما درست می‌دانیم و سایر رنگ‌ها به نظرمان آزاردهنده و مزاحم و حتی سیاسی و مخالف ما است؟ چرا قصد داریم برای تمام امور مردم تصمیم بگیریم و کوچه ها و خیابان‌ها و خانه‌ها و ماشین‌ها را به آن شکلی که خود می‌خواهیم تبدیل کنیم. ای کاش چنین بود!

و به  عنوان آخرین پرسش اینكه آیا با فرض موفقیت این طرح، آیا درون افراد نیز تغییر خواهد كرد؟ با باطن افراد چه می‌توان كرد؟ آنگونه كه طی این 28 ساله ثابت شده، طرز تفكری در میان بخشی مهم و تصمیم‌گیر در نظام ما وجود دارد كه تنها به فكر «تغییر ظواهر» است. اما قطعاً افرادی كه تحت این برخورد‌ها قرار می‌‌‌گیرند نه تنها جذب ارزش‌های مدنظر مجریان نخواهند شد، بلكه بیش از پیش از فرهنگ حاكم فاصله خواهند گرفت.

ادامه این اعمال نه تنها کمکی به ایجاد شرایط مورد نظر مسؤولین نیروی انتظامی نمی‌کند، بلکه به ایجاد مقاومت فرهنگی و تغییر مرزهای هنجاری نیز کمک ‌خواهد كرد و به همراه سایر فشارهای سخت اقتصادی، روانی و ناملایماتی که شهروندان در دوران به قدرت رسیدن محافظه‌کاران متقبل شده‌اند، موجب شناخت فضای فكری این جریان، نزد همگان خواهد بود. اگرچه معتقدیم در چنین مواقعی نه فقط محافظه‌كاران بلكه كل نظام آسیب نهایی را از این تصمیمات خواهد خورد.

 

نوشته شده در اردیبهشت 86

مطالب گذشته