تاكسي


توي تاكسي نشسته بودم راننده جلوي پاي آقايي كه بي‌حركت كنار خيابون ايستاده بود ترمز كرد:
راننده: مستقيم؟
- نه
- مي‌ري آرياشهر؟
- نه قربان
- پونك مي‌ري؟
- نخير
- پس كجا مي‌ري؟!
- هيچ جا! همين جا هستم.
- خوب انقدر وايسا تا زير پات علف سبز شه!
مرد نگاه عجيبي كرد و راننده پدال گاز را فشار داد. البته بعد از آن هم از چند فحش دريغ نكرد!

پ.ن
راستي همه جاي دنيا مردم تاكسي رو صدا مي‌كنن، اينجا تاكسي از همه مردم مي‌پرسه!
پ.ن 2
مدتي اين وبلاگ تاخير شد. ببخشيد! تكرار نميشه. راستي فتوبلاگ رو ببينيد!

::samic::
نوشته شده در اسفند 85

مطالب گذشته