ملاقات با آدم‌ها


ارتباط بین انسان‌ها می‌تواند فارغ از همه‌ی اشتراکات، بر اساس سه اصل، به حالتی مفید و خاص تبدیل شود.
"داشتن فکر"
"استفاده از منطق"
"اتکا به بحث"
قبل از هر چیزی باید توجه داشت که موضوع مطلب، یک رابطه‌ی دوطرفه بین دو نفر است. البته می‌دانیم که هر جمع nنفری از n(n-1)/2 رابطه‌ی دوبه‌دو تشکیل شده است(1).
ابتدا این سه شرط را توضیح می‌دهم. "داشتن فکر" به این معنی است که هر شخص، با استفاده از عقل و درک خود، به شناختی از جهان و موضوعات آن رسیده باشد. ویژگی مهم چنین شخصی، "نظر داشتن" و "نظر دادن" است! کسی که با نگاهی که به دنیای اطراف دارد، به دنبال تعریف و موضع‌گیری است!! عقاید و دیدگاهی دارد! از چیزهایی دفاع می‌کند! چیزهایی را درست و چیزهایی را اشتباه و غلط می‌داند! راه و هدفی برای خود در نظر گرفته و تلاشی برای رسیدن به آن انجام می‌دهد! باید به این نکته توجه کرد که مهم نیست که این "فکر" چه باشد و آیا اصلا درست است یا نه! بلکه اینجا فقط وجود اهمیت دارد و ماهیت اصلا مهم نیست! در مطلبمریدان افکار در این مورد بیشتر حرف زده‌ام. (هر چند یک "مرید افکار" هم در این تعریف صادق است! چون فکر دارد و مهم نیست این فکر از کجا آمده است!)
"استفاده از منطق" به این معنی است که شخص، در بیان دیدگاه‌ها و اصولا سیر فکری و استدلالی خود (فقط) از منطق استفاده می‌کند. همینطور در هنگام بحث هم اصل منطق را هرگز کنار نمی‌گذارد! در اینجا هم باید توجه کرد که حس و احساسات هم می‌تواند در روابط انسان‌ها به وجود بیاید اما در آن حالت به نوع دیگری از رابطه (یا ملاقات!) می‌رسیم که موضوع این مطلب نیست! این مطلب سعی دارد ارتباط مفید و لذت‌بخشی بین انسان‌ها بر اساس عقل تعریف کند!
"اتکا به بحث" در زمانی که اختلافات بروز می‌کند به کار می‌آید. بدون شک هیچ دو انسانی را نمی‌توان یافت که در موضوعی اختلافی نداشته باشند! اما این موضوع اهمیت دارد که اختلافات را (فقط) از طریق بحث حل کنند. در مطلب قبلی تعریف کاملی از بحث و شکل آن کرده‌ام.
اما با فرض اینکه دو نفر، هر سه ویژگی فوق را داشته باشند، چه نوع رابطه‌ای بین آنها شکل خواهد گرفت؟ مهم‌ترین اتفاق این است که این دو نفر، فارغ از اینکه چه نوع اعتقادات و افکاری داشته باشند، می‌توانند تا هر زمانی که بخواهند (!) هم‌صحبت و همراه یکدیگر شوند و از این مصاحبت لذت ببرند. ضمن اینکه هر چقدر اختلافات فکری آنها بیشتر باشد، از این مصاحبت بیشتر استفاده می‌کنند و باعث پیشرفت و رشد هر دو آنها خواهد شد!
البته در این حالت هم می‌توان افراد بیماری را در نظر گرفت که قصد تحقیر و نابود کردن دیگران و از نتیجه‌ی آن، بالا بردن و تعظیم (!) خود را داشته باشند! شاید لازم باشد "نداشتن سوءنیت" را هم به شروط فوق اضافه کرد! اما فرض من برای انسان‌های سالمی است که هدف رشد و پیشرفت خود و دیگران را در کنار هدف رفع نیاز برقراری ارتباطات اجتماعی (گرسنگی محرک یا آمیزش اجتماعی) قرار می‌دهند.
به نظر من اهمیت این سه شرط از آن جهت است که اولا هر کسی می‌تواند به آنها دست پیدا کند! در واقع فقط خواست خود شخص (در صورت داشت دانایی) برای رسیدن به آن کافی است! و دوما ارتباط (مفید) بین هر دو انسانی که روی زمین زندگی می‌کنند (!) را تضمین می‌کند!! این تضمین به نظر من بزرگ‌ترین ویژگی آن است!

(1)- مراجعه شود به نظریه گراف‌. "اگر گراف ساده‌ی بدون دوری، p راس داشته باشد، حداکثر تعداد یال‌های آن از رابطه‌ی p(p-1)/2=q به دست می‌آید." شبیه‌سازی روابط انسانی و نظریه گراف را از دوست گرامی‌امگفتگوی اصلاحی قرض گرفته‌ام.
عبارت "ملاقات با انسان‌ها" را هم از عنوان کنسرت گروه مستان با سرپرستی همای به اسم "ملاقات با دوزخیان" برداشته‌ام. کنسرتی قابل توجه از گروهی خوب!

::samic::

نوشته شده در مرداد 87

مطالب گذشته