زندگی کردن زیر یک سقف


می‌خواهم تمام حالات زندگی کردن زیر یک سقف را به شکلی تعریف کنم.
به نظر من، دو یا چند نفر می‌توانند با هم زندگی کنند! با این هدف که حداقل یکی از موضوعات اقتصادی، روانی یا جنسی را به صورت اشتراکی حل کنند.
منظور از روانی، حالاتی است که انسان‌ها (به دلیل اینکه موجودات اجتماعی هستند) به حضور و مصاحبت انسان‌های دیگر نیاز دارند.
برای نمونه، مثلا سه نفر می‌توانند برای تقسیم هزینه و موضوعات اقتصادی با هم زندگی کنند! (مثل دانشجویانی که به صورت اشتراکی خانه‌ای می‌گیرند) یا صرفا به دنبال هم‌صحبتی باشند! (مثل بسیاری از سالمندان!) یا فقط رابطه‌ی جنسی مطرح باشد.
نکته‌ی مهم اینکه هر ترکیبی از این سه هدف هم می‌تواند با هم استفاده شوند. مثلا هم اقتصادی هم روانی.
به نظر می‌آید حالت ایده‌آل زندگی زیر یک سقف، بین یک زن و یک مرد و با هر سه هدف فوق به صورت هم‌زمان انجام شود.
شاید در جامعه‌ای یا برای انسان‌هایی با عقاید مذهبی یا غیره، لازمه‌ی زندگی مشترک یک زن و یک مرد، اجرای مراسم‌های خاص مذهبی یا قانونی یا عرفی باشد. اما در حالتی که بخواهم جدا از عقاید شخصی افراد صحبت کنم، ازدواج را حالت خاصی در نظر می‌گیرم که یک زن و یک مرد (غیر از حداقل یکی از اهداف فوق‌الذکر) تعهدی را بین خودشان مبنی بر قصد طرفین بر تولید مثل و در ادامه، زندگی مشترک برای تربیت و حداقل تا زمان رشد و استقلال فرزند یا فرزندان در نظر می‌گیرند. ]جمله‌ی طولانی و نامفهومی شد![
یعنی ازدواج فقط یک چیز بیشتر از آن حالت ایده‌آل دارد.
احتمال دارد این تعاریف با تعاریف شما یا حتی تعاریف علمی تضاد داشته باشد! اما به هر حال تعریف من است!

::samic::

نوشته شده در تیر 87

مطالب گذشته